پادشاه ممالک خطیم/صفحه مشق ما قلمرو ماست
پادشاه ممالک خطیم/صفحه مشق ما قلمرو ماست
موضوعات وبلاگ : هنری/حقوقی/روابط عمومی/طنز و حکایات عبرت آموز
نوشته شده در تاريخ جمعه 27 اسفند 1389برچسب:, توسط محمد قنواتی |

روزي سقراط، حکيم معروف يوناني مردي را ديد که خيلي ناراحت و متاثر است. علت  ناراحتيش را پرسيد؛ مرد پاسخ داد: در راه که مي آمدم يکي از  آشنايان را ديدم؛ سلام  کردم جواب نداد و با بي اعتنايي و خودخواهي گذشت و رفت و من از اين طرز رفتار او خيلي رنجيدم. سقراط گفت: چرا رنجيدي؟ مرد با تعجب گفت: خب معلوم است، چنين رفتاري ناراحت کننده است. سقراط پرسيد: اگر در راه کسي را مي ديدي که به زمين افتاده و از درد و بيماري به خود مي پيچد آيا از دست او دلخور و رنجيده مي شدي؟ مرد گفت: مسلم است که هرگز دلخور نمي شدم. آدم که از بيمار بودن کسي دلخور نمي شود. سقراط پرسيد: به جاي دلخوري چه احساسي مي يافتي و چه مي کردي؟ مرد جواب داد: احساس دلسوزي و شفقت و سعي مي کردم طبيب يا دارويي به او برسانم. سقراط گفت: همه ي اين کارها را به خاطر آن مي کردي که او را بيمار مي دانستي، آيا انسان تنها جسمش بيمار مي شود؟ و آيا کسي که رفتارش نادرست  است، روانش بيمار نيست؟ اگر کسي فکر و روانش سالم باشد، هرگز رفتار بدي از او ديده نمي شود؟ بيماري فکر و روان نامش "غفلت" است و بايد به جاي دلخوري و رنجش، نسبت به کسي که بدي مي کند و غافل است، دل سوزاند و کمک کرد و به او طبيب روح و داروي جان رساند.

پس از دست هيچکس دلخور مشو و کينه به دل مگير و آرامش خود را هرگز از دست مده و بدان که هر وقت کسي بدي مي کند، در آن لحظه بيمار است.



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: